سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----32253---
بازدید امروز: ----5-----
بازدید دیروز: ----9-----
قم - نگاهی دیگر

 

نویسنده: علی توسلی
چهارشنبه 86/2/12 ساعت 8:53 صبح

شاید شما هم به اگهی جالب تبلیغاتی برخورد کرده باشید دیروز در حالی که ویژه نامه جام جم را ورق می زدم دو آگهی توجهم را جلب کرد برای شما نقل می کنم شاید برای شما هم جالب باشد

آگهی اول:

به دو نفر ضامن معتبر جهت ضمانت دریافت وام کمیته امداد نیازمندیم تلفن  ...

(نمی دونم تو زمانه ای که برادر ضامن برادر نمی شود این بنده خدا به چه امیدی این آگهی را داده؟)

آگهی دوم:

به تعدادی ماساژور جهت کار در گرمابه فرهنگ نیازمندیم  تلفن ...


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
دوشنبه 86/1/20 ساعت 11:20 صبح

 
در سکوت می توان خیلی چیزهای نشنیدنی را شنید و در سانسور چشم ها خیلی چیزها را دید

دیروز در سکوت رسانه ها ی خبری و بی خبری دفاتر مراجع عظام تقلید و در سالگرد جشن هسته ای در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها)

 نوزدهمین نفراز کسانی که مشروبات الکلی آلوده و دست ساز مصرف کرده بودند در بیمارستان خرمی قم فوت کرد  و در آرامش و  قداست این شهر به خاک سپرده شد.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
یکشنبه 85/12/13 ساعت 11:59 صبح

چند روز پیش با یکی از دوستان برای ثبت نام یکی از دوره های کامپیوتری وارد یک اموزشگاه شدیم مسول آموزشگاه بعد از تعارف و بازار گرمی گفت ما این دوره را در ۱۹۵۰ ساعت و به دو طریق برگزار می کنیم که یک راه آن تظمینی است و راه دیگر عادی پرسیدم تظمینی یعنی چه؟ گفت ببین آقا در شیوه تضمینی شما حتی اگر کلاس هم نیایی در پایان دوره مدرکش را می گیری ولی قیمت آن دویست هزار تومان بیشتر است گفت کمتر حساب کن ( البته برای اینکه عکس العمل طرف را ببینم) گفت آقا نمیشه ما دو روز قبل از امتحان سوالات را می رسانیم به شما بعد شما امتحان می دهید و طرفی که سوالات را به ما می رساند حدود سه میلیون می گیرد با تعجب و خنده گفتم فکر می کنم جواب می دهم و با دوستم آمدیم بیرون .

پیش خودم گفتم بیخود نیست این کشور بی سواد خانه شاه عباسی شده ؟! و نظارت هم که ...

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
یکشنبه 85/12/13 ساعت 11:58 صبح

دیروز دوازدهم اسفند سالگرد ارتحال علامه سید منیر الدین حسینی موسس فرهنگستان علوم اسلامی بود یادش گرامی و راهش پررهرو  باد

او به ما یاد داد از تنهایی نهراسیم

او به ما آموخت در ابهامات حرکت کنیم

او بت های امروز را دانه به دانه شکست و ما را به توحید هدایت کرد

او ما را از خود عبور داد

یاد مردی بخیرکه مردی کرد و ایستاد و در راه هدف مبارزه از پا ننشست یادش گرامی


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
دوشنبه 85/11/2 ساعت 10:22 صبح

محرم که می یاد و خود را ازمدینه تاکوفه همسفر کاروان عشق می کنم و قامت تاریخیم را هزاران سال  در گوش فرزندانم نجوا می کنم

دخترم

دیشب وقتی برایت قصه برادر عشق را می گفتم دیدم تو هم با من گریه می کنی تو هم برای عباس اشک ریختی من امروز برای تو می نویسم شاید روزی در اشکهایت مرا جاری کنی

دخترم، نمی دانم چه سری در محرم هست که وقتی می آید جان آدم را تازه می کند و  تو  هدفدار می شوی و خود را در برابر دو تقسیم می بینی یک سو یک کاروان تشنه و یک سو یک تاریخ نفرت و تو در گیرو دار روشنفکری هایت مانده ای؛ مانده ای تا کدام یک را برگزینی و به آب کدام تقسیم، دل غریبت را تازه کنی

امام عشق برفراز نی به تماشای تو نشسته تا انتخاب کنی وقتی انتخاب کردی کربلای تو آغاز می شود و تو تشنگی را احساس می کنی عطش را غربت را و تنت صدای پای اسبها را 

و یکباره می بینی شمر بر گلوی تو خنجر می کشد و کوفیان بر بالای گودال بر تن تو سنگ می زنند  و آنسو تر اسبان را نعل تازه می کوبند  تا در شام تبرکا بر بالای خانه هایشان بیاویزند  و نسلها بر این افتخار کنند

و تو صدای مادر تاریخی خود را می شنوی ،قامت خمیده و سیلی خورده، آهسته و غمناک برایت مرثیه می خواند و تمام اجدادت برایت سوگ می گیرند و خون تو را در تاریخ جاری می کنند و  تو حضور خود را در هر قطره آبی و در هر لحظه اضطرابی می توانی  ببینی.

اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
دوشنبه 85/7/10 ساعت 9:7 صبح

سحر که بلند شدم دیدم مجری با ادبیاتی مصنوعی و با واژه های عرفان زده سعی می کند مفاهیم خود را منتقل کند یا زمان برنامه را پر؛ از شیخ رجبعلی خیاط می گفت و از حضور عارفان و سالکان و تشرف آنان به محضر امام زمان از سه شنبه های جمکران و از اشک های به دامان ریخته مردمان برای ظهور حضرتش

خیلی فکر کردم ؛ به نظر شما اگر امام زمان ظهور کند قرار است چه اتفاقی بیافتد و یا اصلا دیدن حضرت را دستوری است من احساس می کنم رسانه ها و برخی خطبا مردم را به تحمیق می کشانند سالها قبل شیخ محمود حلبی را می کوبیدند که انتظار او انتظار قعود است و انتظار ما انتظار قیام

من کار به این حرفها ندارم اما یک چیز در ذهنم می درخشد انهم این که امام زمان قرار نیست دین جدیدی بیاورد و یا قران جدیدی بر او وحی شود دین همان دین خاتم است و ظهور او احیای سنت های فراموش شده است که مجالی برای اندیشدن به انها  برای ما نمانده است.

سنتهایی که اکنون جابجا شده اند امروز انتظار ظهور نمره بیست دارد و فریاد بر بی عدالتی فقر فساد تبعیض نمره ی ندارد

اگر به دنیا آمده ایم که امتحان شویم و سوالات آنرا جواب دهیم ظهور سوال چندم بود؟و بارم نمره ی آن چند بود و آیا می توان این سوالات را طرح کرد و برای آن بارم گذاری نمود

1. توحید چیست ؟و چگونه می توان خدا را شناخت ؟

2. پیامبر کیست و خصوصیات شخصیتی او چیست؟

3. مهمترین عناصر دعوت پیامبر چه بوده است؟

4. جایگاه اخلاق و اخلاقی زیستن را چگونه می بییند و اصولا در عصر مدرنیته می توان اخلاقی زیست؟

5. مسلمانی چیست ؟

لطفا به سوالهای زیر به تفصیل پاسخ دهید

اگر پیامبر (ص) در زمان ما میامد چه چیز هایی از اعتقادات و رفتار ما را جزء دین خودش می دانست و چه چیزهایی را بدعت می نامید؟

اگر پیامبر در زمان ما میامد انتظار ظهور را فریاد می کرد یا ظلم سازمانی که به نام دین سایه گسترانده را می کوبید؟

اگر پیامبر بیاد آیا جامعه ما را اسلامی یا حتی در حال اسلامی شدن می پذیرفت ؟

و سوالهای دیگر؛ شما هم به این سوالات اضافه نمایید و نمره گذاری کنید

شاید حالا  متوجه عنوان این نوشته شوید ما در همه چیزمان جابجا شده ایم در ارزشها در اخلاقیات در سیاست و در اصول و فروع  مثال دیگری می زنم تصور کنید خواهر شما یا مادر شما با حجاب نا مناسبی در جامعه حضور پیدا کند شما چه می کنید می دانم فریاد می زنید سرخ می شوید و شاید درگیری فیزیکی ولی  اگر همین مادر و خواهر شما غیبت کند شما چه عکس العملی نشان می دهید

شاید فقط تذکر اگر یادتان باشد که دین نهی کرده وگرنه بی تفاوت می گذرید

سوال اینجاست در دین اسلام چه نمره ای به حجاب و چه نمره ای به غیبت داده اند غیبت را اشد من الزنا نامیده اند اما بد حجابی را نه

بیشتر فکر کنیم

منتظر نظرات شما هستم

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: علی توسلی
چهارشنبه 85/7/5 ساعت 8:11 صبح

در رانندگی می گویند باید دور دست را نگاه کنی تا نگاه جامع داشته باشی و بتوانی از حوادث پیش گیری کنی

اما در احسان و نیکی می گویند باید از نزدیکان شروع کنی و چراغی را که به خانه رواست نذر مسجد نکنی

نمی دانی چرا در جامعه چند پاره ای ما ارزشها چگونه و چرا جابجا می شود چرا ما در نیکی به پدر ومادر خودمان و از خوش برخوردی با برادر خواهرمان پرهیز می کنیم ولی اگر کارگر شهرداری را ببینیم صدتا سلام و بفرما چای در منزل خدمت باشیم می زنیم ولی هیچ کدام از اینها برای نزدیکان ما نیست انگار که ما از آنان طلبکاریم و انان بدهکاران دائمی ما هیچ استدلاللی هم ما را از این که برحق هستیم نمی تواند پایین بیاورد خود را محور می دانیم واگر دیگران با ما نیکی کردند که وظیفه آنان بوده و ما هم اگر جای آنان بودیم همین کار را می کردیم و لی هیچگاه فکر نمی کنیم که در جای که ماهستیم هم وظایفی هست ایا عمل می کنیم و اگر کسی هم از ما بپرسد تازه طلبکار می شویم که بیش از اینها عمل کرده ایم

وای برما ما که بر هیچ کس رحم نمی کنیم چگونه فرزندان و برادران ما برما رحم آورند چگونه

همه بیگانگان از مهر ما سهمی دارند اما در درون آلوده ایم هیچ گاه فکر کرده ایم به کجامی رویم


    نظرات دیگران ( )
<      1   2   3      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تصمیم
    سفرنامه حج(1)
    دلم تنگ شده
    ریگ و کفش
    مقام بحث
    حکایت تکرار تلخ اندیشه
    زیبا هوای حوصله ابری است
    مصیبت سینما
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •